Saturday, December 18, 2010

بیلدیریش

بیلدیریش

حورماتلی ایلدشلر! بیلشینگیز یالی تورکمن آکتیویستلری حالق کؤپچولیگی بیلن بیله لیکده باریپ ۳۱ یئل موندان اوزال "تورکمن حالقی نینگ مدنی و سیاسی اوجاغی" آتلی قورامانینگ دویبونی توتوپدیلار. بیرگیدن کمچیلیکلره غارامازدان، "اوجاق/کانون" بار گویجی بیلن شوگونه چنلی اؤز میسسیاسینی/ وظیفه سینی دوام اتدیریپ گلیأر. شو دؤورینگ ایچینده "اوجاغیمیزی" سؤندورجک بولوپ، ایچرکی هم داشارقی دوشمانلار الدن گله نینی اتدیلر و ادیپ گلیأرلر، دوین اوجاغی موقاددس ساییپ اونونگ اودونا چویون تورکمن آکتیویستلری بولسا ایندی اوندان آراسینی آچیپ، پاسسیولاشیپ، اؤز ایشلری بیلن بولدولار. داشارقی حیله گأرلرینگ آلداووینا هم دوزاغینا دوشنلر بولسا، بو ملی حرکتی پارچالاپ اونی بؤلک- بؤلک اتمأگه سینانشدیلار، اما اولارینگ بو حیله لری هم پاشمادی.
گچن یئل سوئده گلیپ یرلشمدن سونگرا "مدنی و سیاسی اوجاغینگ" بو یورتدا اؤز ایشینی بس ادندیگینه گؤز یتیردیم و"کانونی "غایتادان دیکتمأگه سینانشدیم. شول اساسدا "ایل گویجی" آدی بیلن شو وبلاگی یولا قویدوم. ماقصادیم "اوجاغینگ" آدینا حرکت ادیأنلرینگ غایتادان آغزی بیر، بیر سوپرانینگ داشینا یئغناشماقلاریدی، غینانساغام اولار ییغنانشیپ بیلمه دیلر، پاسسیولاشان  ایلدشلریمیز بولسا آکتیولاشمادیلار.
  شونگا گؤرأ حأضیرکی گلوبال دؤویرینگ طالابینا لایئقلیقدا حالقیمیزینگ میللی آزاتلیغینا هم ارکینلیگینه قوللوق ادیانلری تاریخی، ادبی و مدنی مسئله لره دگیشلی دورلی ماغلوماتلار بیلن اوپجین ادیپ دورماق اونسیمی چکدی شول اساسدا بولسا "تورکمنی اؤره نیش مرکزی" دیین وبلاگی یولا قویدوم
مومکینچیلیک لریمی هم تجربه لریمی گؤز اؤنگونده توتوپ بو یولدا ادیپ بیلجک ایشلریمینگ، ایله- گونه پیدالی بولارینا اومید ادیأرین.
شو آز دؤورینگ ایچینده منی قولدان ایلدشلریمه منتدارلیغیمی بیلدیریپ، موندان بئیلأک وبلاگ لاریندا یا- دا اینترنت سایت لاریندا "ایل گویجی- سوئد" لینکی نینگ یرینه شو آشاقداقی تأزه وبلاگیمی نینگ لیکینی برسه لر منتدار بولارین.
حورمات بیلن: آقمیرات گورگنلی
  دکابر۱۷، ۲۰۱۰- نجی یئل



Thursday, December 16, 2010

سیاسی

ویکی لیکس؛ دستور احمدی نژاد برای آزار و اذیت اهل سنت

سنی نیوز: تلگراف های دیپلماتیک ایالات متحده که سایت ویکیلیکس آنرا افشا نموده حاکی است که احمدی نژاد مرتکب اقدامات خصمانه و تحریک آمیر علیه اهل سنت در ایران شده است. اين مدارک وی را مسئول آشوب و نا امنی در استان سیستان و بلوچستان که اکثریت جمعیت آنرا اهل سنت تشکیل میدهند دانسته است.
در تلگراف صادر شده توسط سفارت امریکا در پایتخت آذربایجان باکو آمده است: منابع نظامی آذربایجان نگرانی خود را در مورد تشدید خشونت حکومت ایران علیه اقلیت های این کشور اظهار داشته اند. کشور آذربایجان که همسایه شمالی ایران با طول مرز مشترک بیش از 430 کیلومتر است از همسایه ای که اوضاع داخلی آن نا آرام و متوتر است هراس دارد.
تلگراف ارسال شده به تاریخ 12 ژوین سال 2009 به واشنگتن با استناد به همین منبع افزوده است: احمدی نژاد مرتکب شیوه های خصمانه و تحریک آمیز علیه اهل سنت ایران شده است مانند آزار و اذیت علما و بزرگان اهل سنت و منع برپا داشتن نماز های جماعت و یورش بر مساجد آنها. همچنین احمدی نژاد طی چند سال گذشته به منظور بررسی واکنش اهل سنت به چندین مورد حملات آزار و اذیت علیه اهل سنت دستور داده است.

Wednesday, December 15, 2010

سیاسی

بیان نامه کنگره ملیتهای ایران

کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال » که به حل « صلح آمیز و انسانی » اختلافات موجود میان ملتها وملیتها وهمزیستی انسانی ودوستانۀ آنهامعتقد است، با توجه به موقعیت ژئوپلتیک کشورایران واینکه هریک از ملیتهای هفتگانه که درسرزمین خود اکثریت اند، درآنسوی مرزهای سیاسی ایران، همزبانان وفامیل های ترکهای آذربایجانی، کُردها، لُرها، عرب ها، بلوچ ها، فارسها و ترکمن ها، بصورت کشورهای مستقل یا فدرال زندگی می کنند، استقرارسیستم فدرال درایران، زمینه را برای ایجادِ اتحاد کشورهای منطقه که تصادفاً ایران در مرکز آن قراردارد، فراهم می کنند و برخلاف تنگ نظری های دشمنان «فدرالیسم
،. باعث شکوفائی فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی کشورهای منطقه خواهد بود

متن کامل بیان نامه را از اینجا بخوانید

Tuesday, December 14, 2010

وقتی تاریخ تحریف می شود

وقتی که وقایع تاریخی را تحریف می کنند

با روی کار آمدن رژیم پهلوی در ایران اقدامات وسیعی در زدودن هر آن چه بوی غیرفارسی می داد، شد. از آنجمله با تغییر اسامی شهرها و اماکن تاریخی مربوط به ملل غیرفارس سعی شد تا حافظه تاریخی آنان زایل و نابود گردد. اسامی شهرها و روستاهای تورکمن را به فارسی تغییر دادند تا گذشته تاریخی آنان را از ذهن باشندگان این سرزمین محو کنند. جالبتر از همه اینکه اسم شهر تاریخی گرگان (جرجان- گنبدقابوس فعلی) را به استرآباد دادند و از این طریق سعی کردند تمامی افتخارات گذشته این شهر را به استرآباد منتسب کنند و این اقدامات فاشیستی تا اندازه ای ثمره خویش را هم داد و سبب گمراهی واقعیات تاریخی گردید. در صورتی که گرگان و دهستان دو مرکز اصلی تمدن سرزمین تورکمن می باشند. حتی نام گرگان (که عرب ها آنرا جرجان نامیدند) برگرفته از حیوان افسانه ای/میتولوژی باستانی ملت تورکمن که گرگ (قورت) می باشد، است.

حالا وقت آن رسیده است که برای بازگرداندن نام قدیمی شهرمان به گرگان بجای نام بی مسمایی چون گنبدقابوس و در راستای بازسازی افتخارات ملی گذشته مان تلاش کنیم.

در این رابطه یعنی متمایز ساختن گرگان از استرآباد نقشه ای را که در سال 309 هجری قمری یعنی بیش از هزار و یکصد سال پیش توسط جغرافیادان مشهور ابوزید بلخی ترسیم شده است را نشان می دهیم. این نقشه را بعدا اصطخری در کتاب الممالک و المسالک خویش هم آورده است
و این هم نقشه جغرافیایی است که در نیمه اول قرن هیجدهم بنا به دستور پادشاه روسیه در هلند ترسیم شده است. این نقشه را "دلیسیلی گولیامو" ترسیم کرده و در دایره المعارف مشهور فرانسوی موسوم به لاروس بزرگ آمده است. در این نقشه جغرافیایی محل استقرار "دهستان"، "گرگان" و "استرآباد" بطور مجزا و مشخص نشان می دهد.

آ. گورگنلی

Monday, December 13, 2010

اسناد ساواک درباره غصب اراضی ملت تورکمن

اسناد ساواک در مورد غارت اراضی مزروعی ملت تورکمن

سند یکم:
گزارش اطلاعات داخلی اداره یکم اطلاعات
تاریخ 16/10/1341
منبع خبر: مأمور ویژه

اخیرا از طرف مالکین بین مردم شایعاتی منتشر گردید دایر بر اینکه چون اکثر اراضی گرگان متعلق به اعلیحضرت همایون شاهنشاه و مقامات دربار شاهنشاهی و خانواده سلطنتی است و اعلیحضرت همایونی مقدار زیادی از این اراضی و زمینها را بعنوان خالصه به کارمندان دولت واگذار و بهای آن را دریافت نموده اند و از طرفی اعضای خاندان سلطنتی اراضی وسیع پنبه در این منطقه دارند لذا بدستور شاهنشاه آقای دکتر ارسنجانی از تقسیم املاک در ناحیه دشت گرگان خودداری نموده است در صورتی که دشت گرگان تنها استانی است که امور زراعتی زیادی دارد و رعایای ترکمن در این اراضی در بدترین شرایط زندگی می کنند و سرلشکر بازنشسته منصور مزین نیز از طرف شاهنشاه مامور بازرسی اراضی مناطق مذکور گردیده تا برای خارج کردن اراضی این منطقه از دست متصرفین فعلی که اکثرا زارعین ترکمن می باشند و تحویل آنها به خریداران جدید اقدام نماید و مامورین ژاندارمری نیز شدیدا از هرگونه اقدامی که از طرف زارعین برای تصرف اراضی مذکور بعمل می آید جلوگیری می نماید.
-------------------------------------------
سند دوم

دربار شاهنشاهی
ادراه املاک و مستغلات پهلوی
رونوشت نامه دفتر مخصوص شاهنشاهی
شماره 330- 5/9/1341

تیمسار مزین نماینده مخصوص شاهنشاه در گرگان و دشت

ذات مقدس شاهانه امر و مقرر فرمودند ابلاغ نمایم که به تیمساران سپهبد گیلانشاه، تیمسار سپهبد ضرغام و تیمسار سرلشکر خسروپناه زمین واگذار گردد. دستور فرمائید در اجرای اوامر ملوکانه اقدام لازم بعمل آورند.

رئیس مخصوص دفتر شاهنشاهی
-------------------
تو خود بخوان حدیث فراوان زین مجمل
آ. گورگنلی

Saturday, December 11, 2010

بحثی درباره فدرالیسم

بحثی کوتاه در باره فدرالیسم و حکومت های غیرمتمرکز

این روزها بحث داغ فدرالیسم همراه با نشستها و کنفرانس های گوناگون در کشورهای مختلف توسط ایرانیان ادامه دارد. آنهایی که تا دیروز مثل جن که از بسم الله می ترسید و بخاطر آوردن نام فدرالیسم سه بار دهن خود را آب می کشیدند، یک شبه دمکرات آز آب در آمده هوادار فدرالیسم شدند. و صد البته که فعالیت شخصیت ها و سازمان ها و گروههای منتسب به ملل غیرفارس در ایران که در راستای ایجاد حکومتی غیرمتمرکز تلاش می کنند شایان ارج و تحسین است.

امروزه در دنیا رژیم های دیکتاتور و تمرکزگرا محکوم به نابودی اند. دیگر دوران تخته قاپو کردن ملل دیگر ساکن یک کشور توسط چکمه پوشان مرکز تمام شده است و آنهایی که در برابر این قانون ساده ایستادگی می کنند مزه عواقب آنرا چشیدند و یا می چشند. جای دوری نرویم اتحاد شوروی و یوگسلاوی سابق نمونه های بارز آن هستند.

فدرالیسم چگونه حکومتی و چه نوع اداره کشور است؟
در دایره المعارف اینترنتی "ویکی پدیا" فدرالیسم اینگونه تعریف شده است:
"فدرالیسم (به انگلیسی: Federalism) نظام سیاسی ویژه‌ای که به موجب آن:
• در کنار یک حکومت مرکزی، چند حکومت خودمختار و محلی دیگر هم وجود دارد که اقتدار و وظایف دولت، میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی تقسیم می‌شود.
• دولت‌های محلی هر کدام بنا به موقعیت، از حاکمیت یا قسمتی از حاکمیت خود به نفع دیگری که قدرتمندتر است و یا به نفع دولت مرکزی، صرفنظر می‌کند و در عوض مورد حمایت آن دولت قرار می‌گیرد. البته روش‌های خاصی برای حل اختلاف میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی مقرر می‌گردد.
• به بخش‌ها و حوزه‌های محلی کشور، حقوق و وظایف ویژه‌ای واگذار می‌گردد.
• در این روش و جریان سیاسی اغلب دو فاکتور مورد نظر است:
1. تمرکززدایی در کشور و به رسمیت شناختن خودمختاری و قدرتهای منطقه‌ای
2. ایجاد و تقویت فدراسیونی بین کشورهای مختلف دارای حاکمیت ملی".

در دنیای امروز، بطور رسمی بیست کشور فدرال وجود دارند که قریب به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، لیکن هشتاد در صد کشور ها، بنحوی از مکانیسم های فدرال استفاده میکنند، بی آنکه بطور رسمی فدرال بوده باشند.بعنوان مثال، بریتا نیای کبیر، رسما یک کشور فدراتیو نیست، ولی مناطقی نظیر اسکاتلند ویا ویلز و تا حدی ایرلند شمالی، مجالس محلی خود را داشته واز اختیارات قابل ملاحظه ای بر خوردار هستند.

تفاوت خود مختاری با فدرالیسم.
مفهوم خود مختاری در معانی متفاوتی بکار برده میشود و بیشتر متضمن اقدام به اختیار خود در حوزه های معین است. از نظر توزیع یا پخش کردن قدرت سیاسی، خود مختاری، بمعنی سیاست عدم تمرکز است، لیکن در غالب موارد، از اختیار انحصاری وضع قوانین و اداره امور محل، وگاها حق قضائی در چهار چوب کلی قانون اساسی کشور است.
دراینجا باید بین "خود مختاری اداری " که بیشتر شکلی از عدم تمرکز در سازماندهی اداری کشور است، و« خودمختاری سیاسی» که بمعنی انتقال حق قانون گذاری به یک واحد سرزمینی درحوزه هائی معین است، و همچنین «خودمختاری فرهنگی»، قائل به تمایز شد. خودمختاری فرهنگی، از خودمختاری سیاسی فرق میکند. خود حکومتی فرهنگی، معمولا به گروه های زبانی، مذهبی و یا از نظر قومی متفاوت بکار برده میشود تا گروهها ی اجتما عی ایکه صرفا بر اساس تعلق سرزمینی تعریف میشوند، و دامنه خود مدیریتی آنان محدود به آموزش، فرهنگ و زبان اقلیت و امور مذهبی و رفاهی میشود. نهاد های خود مختار نیز فقط در آن حوزه های معین حق اعمال قدرت را دارند و نه بیشتر .
دامنه خود مختاری سیاسی، همانگونه که اشاره شد، وسیعتر است و درجه و وسعت اختیارات تفویض شده نیز در هر موردی ممکن است که فرق کند. قدر ت خود مختار منطقه ای، عمدتا حوزه های آموزش، فرهنگ، استفاده از زبان، محیط زیست، برنامه ریزی محلی برای منابع طبیعی، توسعه اقتصادی، امور اداری محل، مسکن، بهداشت و دیگر امور اجتماعی را در برمیگیرد. دولت مرکزی نیز امور مربوط به دفاع، سیاست خارجی، سیاست های کلان اقتصادی، نشر پول و امنیتی را بر عهده میگیرد.

فدرالیسم از منظر حاکمان، شوونیست ها، اپوزیسیون و ملل تحت ستم

حاکمان ایران برای پایین کشیدن شعله های اعتراض مردمی که خواهان تعیین سرنوشت خویش به دست خودشان هستند به چماق دوسر متوسل میشوند یعنی هم بر سر ملل غیرفارس می کوبند و هم گاهی سر شیرین چماق را نشان می دهند و با وعده های سرخرمن آنها را سرکار می گذارند. نمونه های آنرا در برنامه های تبلیغات قبل از انتخابات دیدیم که هر کدام از نامزدها (از احمدی نژاد گرفته تا موسوی و کروبی) وعده براه انداختن تدریس زبان غیرفارس ها را وعده داده بودند.

و اما شوونیست های فارس که دائما چماق تجزیه کشور را بر سر طرفداران رژیم های غیرمتمرکز می کوبیدند و آنها را با عناوینی نظیر تجزیه طلبان، از آنسوی مرز آمدگان، پان تورکیست و پان عربیست و غیره می کوبیدند، چون دیدند سمبه پر زور است مجبور شدند مانند قورباغه "ابوعطا" بخوانند و سرزبانی هم که شده خود را تا "اندازه ای، با شرایطی..." طرفدار فدرالیسم و یا حکومت غیرمتمرکز نشان دهند. حتی رضا پهلوی هم می گوید "پادشاه باید سلطنت کند، نه حکومت" چرندیاتی که پدرش نیز وقتی سیلی مردم را چشید از این حرفها می زد. کابوس تجزیه ایران و پایان حکومت فارس ها، خواب را از سرشان پرانده است.

"اپوزیسیون" که تا به امروز در صفحات روزنامه هایشان به ندرت به متون غیرفارسی جا می دهند و به مقالاتی که به زبان دیگر نوشته شده و یا به ادبیات دیگر ملل ساکن ایران ارزشی قائل نیستند که آنها را در نشریاتشان چاپ کنند و یا حداقل به مقالات سیاسی که بزبان غیرفارس در سایت های مختلف منتشر شده است، اشاره ای بکنند، هر از گاهی دم از حکومت فدرال می زنند. البته فدرالیسم مورد نظر آنها دادن اختیاراتی محدود از قبیل فعالیت های فرهنگی و غیره است. مثلا سازمان مجاهدین با صراحت اعلام کرد که ما فقط به کردها خودمختاری می دهیم بقیه فقط می توانند به زبان خودشان تا حد ابتدایی تحصیل کنند و ... فداییان و توده ای هم زیر سبیلی مسئله را رد می کنند و می گویند "زبان رسمی کشور باید فارسی باشد و آنگونه که هست باید بماند... غیرفارسها در حد آموزش به زبان خودشان و یا تعیین مثلا شهردار و غیره اختیارات خواهند داشت. در صورتی که در تز لنینی و استالینی مسئله ملی تا حد جدایی تعریف شده است. یعنی اگر ملتی دلش خواست در اتحادیه کشورش بماند، نخواست جدا شود. حالا شما بیایید و به این "اپوزیسیون های" چند آتشه بگویید که ما تورکمنها دو طرف مرز می خواهیم یکی بشیم، فورا دادشان در می آید که نه به صلاح شماست... با ما بمانید... شونیست هایشان هم جیغ می کشند که "ای بابا، تورکمنیستان که قبلا مال ایران بوده، آنجا را پس گرفت..." و از این چرندیات که علیه کردها، عربها، بلوچها و آذری ها می گویند.
مثالی دیگر از دورویی چپ ها: برخی از گروههای چپی می گویند شمال عراق حق دارد تجزیه شود چون کردها در آنجا هستند. جنوب مراکش (پولیساریو) هم حق دارد که تجزیه شود چون ملتی جدا هستند. با استقلال جنوب سودان هم موافق هستند ولی وقتی قضیه به ما که می رسد می گویند: "ای داد و بیداد... باید جلوی تجزیه طلبی را گرفت... اینجا باید جزیی از ایران باشد!!!

و اما فدرالیسم و حکومت فدراتیو از دیدگاه کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن

كانون فرهنگی - سياسی خلق تركمن ايران، سازمان ملی و دمكراتيك ملت تركمن درتركمنستان است كه همگام با نيروهاﻯ ملی، دمكرات، ترقيخواه براﻯ تأمين همه جانبه و برقرارﻯ حكومتی دمكراتيك و فدراتيو درايران و جهت كسب حق تعيين سرنوشت ملت تركمن و ساير ملتها و اقوام تحت ستم ايران مبارزه ميكند.
 امحاﻯ هرگونه مظاهر تمركزگرايی و ساختار حكومتی انقياد ملتها و اقوام و برقرارﻯ ساختارﻯ فدراتيو درايران با مشاركت برابر حقوق تمامی آنها.
 اصل برابرﻯ و استقلال ملل، صرفنظر از وسعت سرزمين و تعداد جمعيت آنها
. اصل برخوردارﻯ تمامی ملل از حق تعيين سرنوشت خويش بنابه طبيعت خود.
. اصل امحاﻯ تمامی مظاهر نابرابرﻯ ملی موجود دركشور
منطقه جمهورﻯ خودمختار، تمامی سرزمين ملت تركمن درايران را شامل ميگردد. مرزهاﻯ جغرافيائی آن با در نظر گرفتن عوامل تاريخی، جغرافيائی، اقتصادﻯ وفرهنگی وخواست اكثريت ساكنان مناطق تركمن نشين و با درنظر گرفتن امكانات رشد آتی اين ملت، تعيين خواهد شد. حدود وثغورمرزهاﻯ جمهورﻯ خودمختار تركمنستان ايران، بدون موافقت اين جمهورﻯ غير قابل تغيير خواهد بود.حكومت جمهورﻯ خودمختار تركمنستان ايران، داراﻯ قانون اساسی خاص خود خواهد بود كه با درنظرگرفتن خصوصيات ملی، تاريخی و آداب وسنن ملت تركمن و مجموعه شرايط منطقه و براساس قانون اساسی كشورواعلاميه جهانی حقوق بشر، تدوين شده و در شوراﻯ عالی تركمنستان ايران بتصويب خواهد رسيد، حكومت فدراتيو مركزﻯ ايران، حق فسخ آنرا نخواهد داشت.(برای اطلاع بیشتر به طرح برنامه و اساسنامه کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن مراجعه نمایید)ر

سینچی

Wednesday, December 8, 2010

قرارداد شوم 9 دسامبر 1881

قرارداد شوم تقسیم سرزمین ملی مان
به مناسبت 130 مین سالگرد تقسیم سرزمین تورکمن

  درست یازده ماه پس از قتل عام تورکمنها در قلعه گوک تپه توسط ارتش متجاوز روسیه تزاری در تاریخ دوازدهم  ژانویه سال ۱۸۸۱، قرارداد شومی برای تقسیم سرزمین تورکمن مابین روسیه تزاری و دولت قاجار در نهم دسامبر همانسال امضاء گردید. در واقع قرارداد مزبور را ایران تحت فرمان انگلستان به امضا رساند.

این قرارداد که "تقسیم سرزمین های متصرفی" موسوم به "آخال" در تاریخ ثبت گردیده نه تنها مورد تأیید ملت تورکمن نبوده، بلکه این قرارداد موقعی به امضا رسید که هنوز تورکمنها شوک قتل عام گوک تپه را پشت سر نگذاشته بودند و سرزمین آنها تحت اشغال ارتش متجاوز روسیه تزاری قرار داشت. به این ترتیب سرزمین واحد ما از ناحیه شرق دریای خزر تا کوههای خراسان ازهم جدا گشت. بسیاری از روستاهای مرزی به دو قسمت شده، افراد خانواده های زیادی مجبورا در دو سوی مرز قرار گرفتند. و این جدایی ظالمانه تابه امروز ادامه دارد.

با اینکه رژیم های روسیه تزاری و قاجار ساقط گشتند، دول جانشین آنها یعنی حکومتهای بلشویکی لنینی و حکومت پهلوی قرارداد مزبور را فسخ نکردند که هیچ، کنترل بر مرزها را نیز تشدید نمودند. هر دو طرف تمامی روستاهای نوار مرزی را ویران و ساکنین آنها را مجبور به ترک ماواء و کوچ اجباری به قسمت های داخلی کردند.

بعد از تقسیم اجباری سرزمین ملی و واحد ما در هر دو طرف رفتار وحشیانه ای علیه ملت تورکمن روا گردید. از بیگاری گرفته تا شرکت اجباری در جبهه جنگی که هیچ ربطی به تورکمنها نداشت، از رفتار وحشیانه شلاق بدستان و قداره بندان حکومت مرکزی گرفته تا تحقیر ملت تورکمن توسط عمال تزار در سرزمین تورکمن... که قلم از بیان تمامی آن عاجز است.

در سالگرد نهم دسامبر خاطره قربانیانی را که در راه وحدت سرزمین ملی مان جان باختند را گرامی داشته با فریادی رسا به جهانیان اعلام می کنیم که ملت تورکمن این قرارداد تحمیلی را نپذیرفته و هرگز نخواهد پذیرفت. باشد در فردایی نه چندان دور بار دیگر شاهد یگپارچگی سرزمین ملی مان باشیم.



Sunday, December 5, 2010

ادبی میراث

پارس دیلینه گیـرن توركی سوزلر
(دیل بایلیغیمیزا سین- ساناو)
آقمیرات گورگنلی

دیل دییلیأنی جانلی اورگان شونگا گؤرأ یر یوزینده هیچ بیر دیل یكه باشینا یاشامایار. سیاسی، اقتصادی ایـلایتا- دا مدنی قاتناشیقلاردا دیللرینگ بیری- بیریندن تأثیر آلماغینا سبأپ بولیار. شونگا گؤرا بیزینگ دیلیمیز-م اسلام دینی¬نینگ تورکیستانا یایراماغی، مغوللارینگ چوزوشی، سونگرا روسلاردیر پارسلار بیلن آلنیپ باریلان قاتناشیقلار... اساسیندا بو مدنیتلردن تأثیر آلماغا مجبور بولوپدیر. بیز مونی آدامزادینگ تاریخیندا اؤسوش دییپ دوشونیأریس. اما بار گویجی بیلن شوونیستیك سیاساتی آلیپ باریان كأبیر پارس دیلچیلری توركی دیلیندن آلان سؤزلرینی اؤزلشدیرمك اوچین هر حیل عأمأل ادیپ گلیأرلر، میثال اوچین بو سؤزلرینگ یازیلیش فورماسینی و آیدیلیشینی اویتگه ¬دیپ، اونونگ گلیپ- چیقیشینی باسیرماق ایسله¬یأرلر.

گچن عاصیرلاردا كلاسیك یازیجی- شاهیرلاریمیزی عاراپ مدنیـتینه ایخلاصلارینی گؤركزمك اوچین اؤزلرینده بار بولان «چ، گ، ژ، پ» سسلرینی ادیل عاراپلاداقی یالی فورمادا یازیپ (گؤنگول یرینه كونكول، پالتا یرینه بالتا..) گلدیلر و بیرتوپار سؤزلریمیزینگ یتیپ، یوق بولماغینا سبأپ بولدولار. آیری طاراپدان سونگقی دؤورده تورکمنیستاندا تورکمن الیپ- بیسیندن اوزین چكیملی سس بللیگینی نینگ تاشلانماغی نتیجه سینده سؤزلرینگ دوغری اوقالمازلیغینا سبأپ بولدی.

بیز بو یرده، اتیمولوگ (سؤزلرینگ دویپ كؤكونی بارلایان عالیم) حؤکمینده دأل- ده یؤنه كی بیر علمی درنگووچی حؤكمونده پارسلارینگ اینگ سونگقی دؤورده چاپ بولان 6 جلدلیك "معین"(تهران 1992) و فرهنگ عمید آدلی سؤزلیكلرینه یوزله ی باقیپ، اونداقی توركی سؤزلری گؤرکزدیک. اگر بو مسئـلأ بیر اتیمولوگ گؤزی بیلن باقیلسا بلكی- ده بو سؤزلردن اون اسسه آرتیق سؤز تاپیپ، توركی دیلی نینگ بایلیغینا یئنه بیر گزك دولی گؤز یترسه بولاردی. حأضیر "تایاق یتیأنچا یومروق" دیلیشی یالی بو سوزلری دقت ینگیزا حؤدورله یأریس.

Saturday, December 4, 2010

ادبی- مدنی

جـــاديـلانــان ملت
بيرى بار ايدى، بيرى يوق ايدى، قاديم اييأملرده تانگریدان باشغا ماوى آسمانينگ آستيندا، جـنتـته منگزش توركمن ايلينده عاديل بير سلطان بار ايدى. اونونگ اركين ديين بير اوغلى بار ايدى. بو اوغلان باتير هم پأليوان بير ييگيت بولوپ يـتيشیأر. گپلأنده ايل آغزينگا آنگق بولاردى، يؤرأنده دابانيندان اوت چيقاردى، ناغـرا دارتاندا داغلار تيترأردى. آرســلان يوره كلى اركين، آغزىبير ايلاتينگ ساياسيندا دوشمانلارينا گون برمأن، اييـنلرينى آوى، گه ينلرينى ماوى، گونديزلرينى گيجه ادردى.
گونلردن بير گون، ظاليم طايپانینگ آق ساقغاللارى، ملا- مفـتى لرى بير يره اۆيشۆپ، اركينينگ مأحنـتيندن دينماق اوچين كل كله¬لرينى غاشاشيپ، ساقغاللارينى يولارا گتيريپ، آغير اويا باتيپ، دوزاق قوراماغينگ يوللارينى آغتاريپ باشلايارلار. ماصلاحاتا اويشنلرينگ آراسيندا پارس لی- دا باردى. اونونگ سويجى ديللى گؤركانا غيزى باردى. آخرى بيريسى: "پارس حان! سن غيزينگـى اركينه برجك دييپ اونى غالا چاغير، شو يرده هم اونونگ باشينى كس، شئيله اتمِسک باشغا چأره يوق" دييدى. بو ماصلاحاتى همه لر ماخوللاديلار.
پارس لی نینگ نأچه يئلدان بأرى أره باريپ بيلمأن، باريپ ياتان گلشيكسيز، ديشلرى چۆيرأن، ساچلارى دۆشن «شوون» ديين بير غاررى غيزى بار ايدى، اينه شول غيزى اركينه برمگـى نيت اديأرلر.
ارته سى پارس لی دؤرت يانا چارپار گؤنده ريپ، غالاما- غالا سؤكدوريپ: "پارس حانينگ آوادان هم گؤزل بير غيزى بار، اول كيمى حالاسا، حان غيزينى شونگا برجك، هم-ده اونى اؤز ميراث دۆشرى، يرينه پادشاه اتجك" دييپ جار چكديريپ، آلا- قالماغال توروزيار. شوون ينگ بولسا چۆيريك ديشلرينى تايى گؤرولمديك هينجى صادافلار بيلن بجرديپ، ساچلارينى آتينگ غويروغى نينگ غيللارى بيلن اؤريپ بزه يأرلر، آدينى هم شوو دان « فارسيا» اويتگديأرلر.
گونلرده بير گون ايديپ- بئيديپ، اركين بگـى، پارس حانينگ غالاسينا گتيريأرلر، آياغى نينگ آستينا اينگ آوادان حالى لارى دۆشه يأرلر. يوماقچى سويتارلار اركينى اؤويپ، "بولار يالى ييگيده قيرق قيز قوربان بولسین" دييپ يانگسيرايارلار. اركين بگ غالادا گؤونى نينگ ايسلأن كه يـپـينى اديپ، اييپ-ايچيپ، ذوق- صاپا سوريأر. اما يانى بيلن اؤز ايليندن گتيرن چؤركدن گۆنده بير دؤوم ايمگـى- ده اونوتمازدى. پارس لی نينگ غالاسينا غايتمازدان اؤنگ آتاسى اركينه: «اوغلوم، بو چؤرك سنى پارس لی نينگ پـيس نيـتيندن غورار، اول سانگا تۆكنمز هم ينگيلمز گويچ بره ر» ديیـپدى.

ايندى حابارى كيمدن آلايلی، اركين حانينگ ايليندن آلايلى.
اركين باتيرينگ يورتدن چيقيپ گيده نينى اشيدن اورس حان در حال پارس لا چاپار يوللاپ، اركين بگينگ يوردينى تالاپ ياغمالاماق اوچين آماتلى پورصاتينگ گلنديگينى آيديار. بولارينگ ايكيسى ايكى ياندان اركين بگينگ توپراغينى تالاپ، ايل-اولوسى غيريپ، مال- غارالارینى تالاپ، گلين- قيزلارينگ ساچلاريندان سويرأپ يسير اديپ آليپ غايديارلار و ارکین حانینگ يوردى اؤز آرالاريندا پايلاشيارلار.
ماقصادينا يتن پارس لی، بگنجيندن دونونينا سيغمان، اولى طوى توتوپ، اينگ سونگك دوستلارينى، باشدا اورس حانى طويا چاغيريار. اول، آيرى يورتلاردان باسيپ آلان، طالاپ گتيرن اولجالاردان نؤكرلرينه بول- بول سرپاى بريأر.
اينه، اورس حان، پارس لی نينگ تويونا بو واقعانينگ ايز يانى قوشولوپ دورشودى. اولار شراب دولى بولغورلارينى اؤز ينگيشلرى اوچين غالديريارلار. اورس حان، چين دوستى پارس لی نينگ تويونا الى بوش گلرمى؟ اول يانينداقى كيچيرأجيك صانديغينگ ايچيندن هنيز بو گونه دنگيچ گؤرولمه ديك عجاييپ بير توغالاق چويشأنى چيقارياردا: "اينه بو- ده مندن «فارسيا» غيزيميزينگ تويونا ساوغات" دييأر. پارس لی نينگ گؤزلرى يئلدير- يئلدير اديپ، حاولوغسيراپ چويشأ الينى اوزاداندا، اورس حان چالتليق بيلن اونونگ اليه قاقيپ: "يوق، جان دوست، بو، آيليغانچ هم حاوپلى ياراغدير، گويچلى پارتلايجيدير، اونى نصيب بولسا اركنينگ يوردينا يومورتغا توغلاپ، اونی دولی ير بيلن يگسأن اتجك گونوميزده اوللاناريس" دييپ، برك سارغايار.
بو آرادا پارس لی هم اونونگ آق ساقغاللاريدير ملا- مفتى لرى اركينى اؤلدورملى گؤنى هم اونى نأديپ اؤلدورمه ليديگينى بلله¬يأرلر. اولار اركين بگـى «فارسيا»نينگ كؤشگينه ايبريپ شول يرده هم جللادلارى گيزلأپ غوييارلار.
غيزينگ گؤشگینه گيرن اركينينگ گؤزى، غوللوق اديپ يؤرن غيزلارينگ ايچينده بير غيزا دوشوپ، هوشی باشيندان گيديأر. شار غاراساچلارى بيلينه دۆشن، هينجى ديشلرى یئلدیران، بادام گؤزلرى پارلان، آلما يانگاقلارى غیپ-غیزیل، جنت حۆیریسی. بو غيز ادیل اؤز ايلينگ غيزلارينا منگزه يأردى. اركين بگ، «فارسيا» دأل- ده حيذماتكأر غيزا طاراپ يؤرأبريأر. مگر بو غيز توركمن ايليندن يسير آلنيپ غالا گتيريلن، آيا سن دوغما من دوغدوم، ديين غيزلاردان توركانه آدلى غيزايدى. شو بادا كؤشگينگ ايچينده گيزلنيپ دوران، اللـرى قليچلى جلادلار اركينه توپوليارلار. توركانأنگ شئيله آودانليغيندان هوش باشيندان گيدن اركين، اونونگ بادلى سس بيلن غيغيرشینا اويانيپ، غالانى جلادلارينگ باشلارينا يومروپ، جانلارنى جأهننمه ايبريأر. اركين بيلن توركانه ويرانا اؤوريلن غالانينگ حارابالارىنينگ آراسيندا گزيپ، پارس لی نينگ جان چويشه¬سينى تاپيپ، اونى کول اوورام اديأرلر، شول بادا گينگ بير دروزه پئيدا بولیار، اركين ، توركانأنى آليپ غيراتينا مونيپ، اؤز ايلينه اوغرايار.
اركين اۆز ایلی نینگ دروزه سيندن گيرن بادينا، يورتده انچمه اويتگه شيكليگينگ بولانديغينى آنگيار. بير توپار آدمينگ ايركيلشيپ، بير گؤزلرينى يوموپ، بيرسينى زوردان آچيپ، تيترأن سس بيلن گورلشيأنديگينى، آنگيراق باراسا يئنه بير توپارينگ انتك كيچى بير زادينگ اوستونده بير- بيرلرى بيلن ياقلاشيپ دورانديغينى، غاراوللارينگ بولسا گونألينى دأل- ده گونأسيزى توتوپ آليپ گيديأنديگينى گؤريپ، غاتى گنگ قاليار. انچمه يئلاپ ايل غايغيسيندان باشغا غايغيسى بولمان، شونونگ اوچين- م غايغيسيز آدينى آليپ، عاديلليقدا حؤكوم سورن حان آتاسى نينگ يرينه بولسا «پانگ مراد» ديئن بيريسى نینگ كؤشگه، تاغتا چيقاندیغینی گؤریأر.
ارکین آتاسى نينگ يانينا باريپ، نأمانينگ نأمه¬ ديگينى سوراندا، اول:
" اوغلوم، بيريسى پارس لی نينگ و اورس حانینگ غالالاريندان بير بؤله جيك يئلديراويق سويشه گتيردى، هر كيم اونى آلجاق بولوپ جان سره ك بولدى، بير- بيرينى اؤلدورمك دييرسينگمى، شوغولچيليق اتمك دييرسينگمى، بى ناميسچيليق دييرسينگمى، غاراض هر حيل اربتليگه باش قوشدولار. اولارى هرنأچه اوزالقيسى يالى آغـزى بيرجه بولوپ ياشاماغا چاغيرسامام، سوزومى دينگلأن بولمادى. آلداواچ هم حيله گأر وزيريم «پانگ مراد» بو ياغدايدان پئيدالانيپ، اؤزينه هـواندار تاپماق اوچين سويشه¬دن ايسلأنه بير قيـيلچاجيق بريپ، آداملارى جاديلاپ باشلادى، شئيديپ- م يوردينگ تأج- تاغتينا ايه بولدى. ايندى حاچان هم نأديپ بو طلسيمى چؤزيپ، جاديلانان حالقى اويانديريپ بولارقا؟" دييپ، گؤزلريندن بويور- بويور باغير ياشين دوكدى.
ياغدايا گؤز يتيرن اركين بگ غارشيداقى بـييك داغينگ اوستونه چيقيپ، شأهره سراديپ، چونگ اويا باتيار. اول اؤز حالقى نينگ شئيله آغير گونه دوچار بولانديغينا غاتى توقات بولوپ، يوره گـى آغزيندان چيقارا گليپ، غم درياسينا غرق بوليار. شو بادا روحى تنيندن اوچوپ، اؤزى بولسا اوللوقان بير داشا اؤوريليأر.
شوندان گونلر، آيلار، يئللار اؤتيأر. كؤچه دن اؤتۆپ باريان ياشولى انه-آتالار پانگ مرادينگ قاراقوللاريندان حواطيرلانيپ، اوغرينچا : «حانها، قايغيسيز آتاميزينگ اوغلى اركين بگ اوتير» دييپ، بالالارينا داغينگ اوستونده دونگوپ دوران أپت داشى گؤركزيأرلر.
اركين، شو يردن گؤزى ياش، باغرى باش ايلينه سر اديپ اوتير، سر اديپ اوتير...

آقمـيـرات گورگنلى