Wednesday, September 22, 2010

اوقو گرگ حاط گرک- تورکمنچه مکتب گرک

احمد مرادی
30 شهريور1389

به مناسبت اول ماه مهر: زنگها برای که بصدا در می آیند؟

رژیم جمهوری اسلامی ضمن ادامه همان سیاست شوونیستی رژیم پهلوی در تک زبانیزه کردن جامعه ایران ،پا را فرا تر گذارده و در عین حال تلاش مینماید که در فرهنگ و مذهب غیر شیعی جامعه نیز دست اندازی نموده و آنان را با خود همراه سازد. نگاهی به برخی اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی در خصوص حق و حقوق ملیتهای کشورمان مثل اصول 15، 19، و 48 که گویا سهوا تصویب نموده اند، حاکی از حالتی نمایشی و بی اعتقادی رژیم به این اصول و نشانی از فشار جنبش های خلقی اوان انقلاب در ایران است. در این باره، رژیم جمهوری اسلامی در عدم تحقق این اصول از عدم بودجه کافی جهت اجرای آن سخن به میان آورده است، در حالیکه هر سال مبلغ هنگفتی را صرف آموزش زبان فارسی در ترکمنستان و توزیع قرآن نموده و با چاپ میلیونها جلد کتاب ، آنان را در اختیاردول همزبانش یعنی تاجیکستان و افغانستان قرار میدهد. در عین حال، رژیم جمهوری اسلامی بر ای توسعه زبان فارسی در هندوستان و تاجیکستان، برای هر دانشجویی که به زبان فارسی تحصیل میکند ماهانه 6000 روپیه در این کشورها بعنوان بورس تحصیلی می پردازد.
در پس همه این واقعیات، سئوال اینست که فارسیزه کردن کل جامعه ایران که همچنان از سوی رژیم جمهوری اسلامی نیز بمانند رژیم پهلوی پی گرفته شده و بر آن اصرار ورزیده میشود، آیا بمعنای قابلیت فوق العاده زبان فارسی و ارجحیت آن بعنوان یک زبان کاملتر در قیاس با زبانهای مثلا ترکی و کردی و عربی و غیره است؟ آیا به زعم مروجین زبان فارسی، این زبان به لحاظ واژگانی و ساختار زبانی از دیگر زبانهای موجود در ایران برتری دارد؟ چرا مثلاً یك كودک تركمن و یا یك كرد نمی تواند و نباید با تكیه و بهره برداری از زبان ملی خود به همان امكانات و مزایای یك زندگی خوب دست یابد ؟ آیا زبان فارسی از آنچنان توانمندی و قابلیتی برخوردار است كه دیگر زبانها از توانایی مقابله و یا برابری با آن عاجز بوده و سرنوشت آتی ملیتهای دیگر با این زبان گره خورده است ؟ و یا اینكه زبان فارسی به لحاظ واژه ها و ساختار دستوری خود از آنچنان نظم و باری برخوردار است كه دیگر زبانها از این لحاظ ها بمراتب عقب مانده تر از آن هستند؟
هر كس كه اندك آشنایی با علم زبانشناسی و قواعد ناظر بر آن داشته باشد میداند كه چنین نظریه ای هرگز پایه علمی نداشته و ندارد, بالعكس علم زبانشناسی بر آنست كه هیچ زبانی بر زبان دیگر برتری نداشته و پیچیده ترین مفاهیم و واژه های علمی را در هر زبانی میتوان با استفاده و باز تولید مجموعه واژگان زبانی آن زبان خلق نمود. بعنوان نمونه، امروز در جمهوری ترکمنستان دانش آموزان و دانشجویانی که در مدارس ترکمنی زبان تحصیل مینمایند، مدرنترین و پیشرفته ترین علوم بشری از ریاضیات گرفته تا فیزیک و شیمی را بزبان مادری خود فرا میگیرند و این بدان معناست که زبان ترکمنی از آنچنان قابلیتی به اندازه زبانهای دیگر همچون فارسی و کردی و عربی و انگلیسی و دیگر زبانهای بین المللی برخوردار است که یک کودک ترکمن هم میتواند داده های علمی را بزبان مادری خویش فرا گیرد. بر این اساس, روشن میگردد كه مخالفت با سیاست تبلیغ یك زبان كه البته به معنای مخالفت با ملیت حامل آن زبان نیست, صرفاً از جنبه قائل گردیدن حقوق برابر برای دیگر زبانها و دادن امكان رشد به دیگر ملیتها است.
جای تاسف آنكه قائل گردیدن امتیازات بیشتر برای یك زبان در جوامع چند ملیتی مستقیماً با عواقب سیاسی و فرهنگی همراه بوده و پیشبرد چنین سیاستی میتواند در تداوم خود به انزوا و حتی نابودی یك ملیت بیانجامد. در شرایط امروز جامعه ایران، تحمیل یك زبان به یک کودک غیر فارس و تحصیل او به زبانی غیر،در تداوم خود این احساس را در کودک بوجود می آورد که گویا زبان مادری او ، زبان عقب مانده و بیسوادی است وزبان فارسی زبان علم و هنر و فرهنگ و مدرنیته است. نتیجه چنین تفکری بدانجا منتج میگردد که کودک در صحبت کردن بزبان مادری خویش احساس حقارت و کمبودی و شرم نموده و سعی میکند که از صحبت کردن به آن زبان در ملاء عام و اگر مجبور نباشد اجتناب ورزد. این شیوه برخورد طبیعتا کودک را بدان سوق میدهد که اگر زبان فارسی زبان بمراتب پیشرفته تر و متمدنانه تری است،پس آن باید از فرهنگ و تربیت پیشرفته تری نیز برخوردار باشد. با استناد و مبنا قرار دادن چنین استدلالاتی است که در میان برخی ملیتهای کشورمان منجمله ترکمنها، شیوه برگزاری برخی مراسم مثل عروسی از حالت ملی و سنتی خود خارج گردیده و سنت برگزاری مراسم فارسی رایج گردیده است. در راه تحقق این سیاست آسیمیلازیستی است که رژیم های شوونیستی قربانیان خود را از سنین پایین انتخاب نموده و تلاش میکنند که سیاستهای آسیمیلازیسیون خود را قبل از همه از میان کودکان آغاز نمایند. نمونه شاخص چنین سیاستی را بوضوح میتوان در میان بخشی از تركمنها در دوران رژیم پهلوی و امروز در جمهوری اسلامی شاهد بود. بطوریكه اگر تا دیروز صحبت كردن بزبان فارسی در میان برخی اقشار شهر نشین بعنوان نشانه پیشرفته بودن و لباس فارسی پوشیدن بمنزله تمدن و ترقی بشمار می آمد, امروز این مسئله دامنه بسیار فراتری بخود گرفته و غیر از اقشار شهر نشین حتی دامنه روستا نشینان را نیز در بر گرفته است. بطوریكه طبق شواهد موجود, امروز بسیاری از كودكان تركمن حتی برادر و خواهرها با همدیگر بزبان فارسی صحبت میكنند و متاسفانه در جامعه آنچنان سیستمی را جمهوری اسلامی برقرار كرده است كه همگان برای برخورداری از امكانات مهم تحصیلی و دولتی و شغلی ناگزیر به تسلط كامل به زبان فارسی می باشند. از این رو, همانگونه كه میبینیم مسئله زبان در ایران صرفاً یك وسیله ارتباطی میان اقشار مختلف مردم نبوده, بلكه آن دقیقاً ابعادی سیاسی دارد و نادیده گرفتن این نكته میتواند در آتیه لطمات روحی جبران ناپذیری را بر ملیتهای غیر فارس كشورمان وارد آورد.
در چارچوب چنین تفکری، یکی از شبهات معمول در ذهنیت مخالفان سیستم آموزشی چند زبانه از آن عبارت است که گویا با پیاده سازی چنین سیستمی در ایران، مردم مناطق مختلف کشورمان قادر به ارتباط با یکدیگر نبوده و به کلی از یکدیگر بیگانه خواهند شد. در حالیکه این امر را باید پذیرفت که آموزش زبان مادری منافاتی با آموزش زبان مشترک ندارد و حتی امروز ثابت شده است که پدیده دو زبانگی و چند زبانگی نه تنها مشکلی برای آموزش ایجاد نمیکند، بلکه باعث افزایش ضریب هوشی کودکان و بالا بردن قابلیتهای ذهنی آنان میشود. در این رابطه، سازمان یونسکو در یک توصیه عمومی به کشورها، از آنها خواسته است که آموزش حداقل سه زبان را در سیستم آموزشی خود مد نظر قرار دهند. از سوی دیگر باید بدان اشاره نمود که ما نخستین کشوری نیستیم که قصد پیاده کردن سیستم آموزش چند زبانه را در کشور داریم. این سیستم در کشورهای چند ملیتی زیادی اجرا شده و مطمئنا مطالعه تجربیات آنها ما را در اجرای هر چه موفق تر این سیستم یاری خواهد کرد.
تحق چنین سیستم دمکراتیکی از آموزش در یک جامعه، البته با ساختار سیاسی حاکم بر آن کشور و همینطور اعتقادات رهبریت آن رابطه مستقیمی دارد. رژیم جمهوری اسلامی در طی سی سال حاکمیت خود نشان داد که کوچکترین اعتقادی به تحقق این طرح نداشته وبر اساس مبانی فکری سردمداران کنونی رژیم جمهوری اسلامی، این خیال خام و نابخردانه ای است که از این رژیم خرد ستیز و ایمان گرا انتظار تحولات و دگرگونیهای دمکراتیک و عقل گرایی را داشت که در ظرفیتتشان نیست.
به امید روزی که در جامعه ایران، زنگهای مدارس برای همه بنوازند!

(منبع: تورکمنصحرا مدیا- مقاله کوتاه گردید- ایل گویجی)



No comments:

Post a Comment