ملت تــورکمن عـضو نیسـت
ازميان ملتها وخلقهای بدون دولت کشور ایران تنها تركها، عربها، كردها و بلوچها عضو رسمی "سازمان ملتها و خلقهای بدون نماینده (دولت) هستند. آدرس این سازمان
http://www.unpo.org/
سازمانهاى سراسرى اساسا سازمانهاى فارسهاست ومساله ملى نيز مسالهشان نيست.
چکیده ای از متن سخنرانی آقای محمدرضا دادگر که در سمینار « جنبش دموکراسی خواهی و جنبش ملییتها» در پارلمان ایتالیا بتاریخ سی ام( 30) ژوئن (در دفترحزب رادیکال ضد خشونت) در رم برگزار شد.
شوونیست های فارس و ناسیونالیست های افراطی ایرانی، کثیر المله بودن ایران را انکار میکنند ومعتقدند که در ایران یک «ملت ایران» داریم که زبان مشترک شان وایضا هویت ملی شان زبان فارسی است. اینها ایرانیان را معادل فارسها وفارسها را معادل ملت ایران میگیرند! آنها ملل غیرفارس ساکن ایران را اقلیت های قومی – عشیره ای و«اقلیتهای اتنیکی» مینامند.
ما معتقدیم باید فارسها نیز خودشان را تعریف کنند و نمی توانند بیش از این خودشان را پشت نام« ملت ایران» و«زبان فارسی» مخفی کنند.
فارس ها تنها در فارسستان بعنوان گروه ملی زندگی میکنند ودرآذربایجان وعربستان وکردستان وهمینطوردر بلوچستان وترکمنستان حضورندارند.
ما معتقدیم همه زبانهای اقوام و ملل ساکن ایران باید به رسمیت شناخته شوند و از امکانات برابر برخوردار شوند. یعنی زبان هر قوم و ملتی در مناطق زیستشان رسمی و آموزش به آن زبان اجباری گردد و زبانهاى ترکی (ترکی آذربايجانی)، فارسى، کردى، عربى، بلوچى و ترکمنى به مثابه زبانهاى رسمی ايران محسوب ميشوند و بهتر است در کنار آموزش زبان مادری یکی از زبانهای رایج در جغرافیای سیاسی ایران نیز به عنوان زبان دوم آموزش داده شود. ... یک فارس زبان ضمن آموزش به زبان مادری خود ترکی و یا بلوچی و یا کردی و یا عربی یاد بگیرد. به هر یک از این زبانها میلیونها نفر در داخل ایران و خارج مرزهاصحبت میکنند و خارج از مرزهای ایران زبانهای رسمی اند.
زبان فارسی زبان مشترک ایرانیان نیست و تنها زبان مادری فارس زبانهاست. گرچه فعلا نقش زبان ارتباطی را بازی میکند، ولی این نقش به طور دموکراتیک حاصل نشده بلکه به قیمت نابودی و امحاءدیگر زبانهای رایج در ایران تحمیل شده است.
تقسيمات کشورى کنونى با حدود مناطق ملى ـ زبانى واقعى کشور همخوانى ندارد. مااز ایده وساختار فدرالیستی دفاع میکنیم...گفته میشود فدرالیسم ویا هر نوع خودمختاری ملی منجر به تجزیه وتشدید گرایش های گریز از مرکز خواهد شد!
جواب من این است: کشور ایران مدتهاست تجزیه شده است. باعث این تجزیه بخشا نتیجه سیاست های شوونیستی وملت سازی بر اساس نظام شاهنشاهی وزبان فارسی سلطنت پهلوی بوده ولی اساسا پس از استقرار رژم ولایت فقیه وتعمیق وگسترش سیاست راسیستی در قبال ملل ساکن ایران این تجزیه تکمیل شده است. کافی است جمهوری اسلامی یک کمی تضعیف شود تا در عمل این تجزیه وگریز از مرکز خود را نشان دهد!!
چرا باید بلوچ ها،ترکمن ها،عربها وکردها وتورک ها به تمامیت ارضی ودولت مرکزی وفادار باشند در حالیکه لحظه به لحظه وبی وقفه مورد تحقیر و تبعیض وآزار قرار دارند.
برای پایان دادن به این سیاست راسیستی جمهوری اسلامی مناسب ترین ساختار سیاسی، فدرالیسم ملی یعنی تجزیه قدرت سیاسی وشرکت دادن ملل غیر فارس در قدرت سیاسی است.
"سازمانهاى سراسرى" اساسا سازمانهاى فارس هاست و مساله ملى نيز مسالهشان نيست. در بهترين حالت اين سازمانها سعى ميکنند که حقوق ملى مليتهاى ساکن ايران را با حقوق شهروندى- که حقوق فردى است و ربطى به حقوق ملى مليتها ندارد- توضيح دهند. بى سببب نيست که در ميان سازمانهاى سياسى اوپوزيسيون- به استثناى تورکها که خودشان وزن و موقعيت بالائى در ميان احزاب سراسرى دارند- از بقيه مليتها کمتر نشانى يافت ميشود !
خواهران و برادران ترک مابه هر دلیلی اگر نمیخواهند سازمانهایشان را ترک کنند، حداقل تلاش کنند همانگونه که اعضای فارس تشکیلات هایشان ازمنافع فارس ها دفاع میکنند، ازمنافع مردم آذربایجان وملت ترک ساکن ایران دفاع کنند وبا مسایل ومطالبات آذربایجان بیگانه نباشند
No comments:
Post a Comment