Saturday, August 28, 2010

در ضرورت وحدت و کار تشکیلاتی

از میان مقالات رسیده

... گر تو هم با ما شوی جملگی صد میشویم
(تحلیلی بر مسائل مبرم اتحاد و کار تشکیلاتی)

"الینگی بر الیمه، توت قولومدان جان دوغان
مانگا جان غانیم بولسون، سنینگ جانینگا دگن.
آغزی آلالیغینگ دردی، ایزاسی باشدان آغان،
اگری اوتروپ دوغری جا گۆرله شیلی عزیزیم!"

درباره ضرورت وحدت صفوف مبارزین تورکمن مقالات متعددی نوشته شده و می شود، در تمامی جلسات و نشستها بر مبرم بودن این مسئله تأکید شده و می شود و از همه مهمتر بر اهمیت و ضرورت کار تشکیلاتی بیش از همه تأکید می شود ولی متأسفانه گوش کسی به این همه پیشنهادات بدهکار نبوده بقول معروف "آیه یاسین بگوش خر خوانده می شود". در این مقاله سعی میشود چرایی پراکندگی در صفوف مبارزین تورکمن، بویژه تورکمنهای خارج از کشور مورد مداقه قرار گیرد.

عوامل بازدارنده وحدت: وجود طیف وسیع فکری در بین تورکمنها
در ایام شروع جنبش سراسری علیه رژیم ستمشاهی بعلت نبود تشکیلات سیاسی مستقل و منسجم، نیروهای مبارز تورکمن بسرعت جذب سازمان ها و احزاب "مرکزی" شدند. بیش از همه نیروهای تورکمن جذب سازمان چریکهای فدایی و بعد از آن حزب توده ایران شدند. اندکی نیز بخاطر منافع شخصی در دستجات اسلامی هوادار رژیم وارد شدند. تعداد تورکمنهایی که هواداری از سازمان مجاهدین خلق و گروههای دیگری نظیر "پیکار"، "طوفان" شده بودند نیز از انگشتان دست تجاوز نمیکرد.

بعد از سرکوب وحشیانه جنبش تورکمنها و حاکم شدن کامل ج. اسلامی در منطقه و اعلام خط مشی تسلیم و سازش فدایئان "اکثریت" برخی از جوانان مبارز تورکمن به هواداری از چریکهای فدایی پرداخته گروهی موسوم به "آرقالار" را تشکیل دادند که با اعدام فعالین آنها، این جنبش نیز از نفس افتاد.

در دوران مهاجرت، فعالین تورکمن در کنار "اکثریتی" ها قرار گرفته با حمایت آنها شروع به بازسازی تشکیلات خودشان و از آنجمله به انتشار مجدد نشریه "ایل گویجی" پرداختند. سازمان فدایئان بتدریج و آشکارا مسئله ملی را که امری حیاتی برای مردم تورکمن است را در درجه دوم قرار می داد، معترضین به این سیاست سازمان سبب شد تا عده کثیری نیروهای مبارز تورکمن صف خودشان را از سازمان جدا کرده به نشر "ترکمنستان ایران بعنوان نشریه مستقل کانون فرهنگی- سیاسی دست بزنند. در واکنش به این حرکت، گروهی دیگر با عنوان "هئیت بازسازی کانون" خط مشی نه سیخ بسوزد، نه کباب را در پیش گرفته، با اعلام استقلال کانون توسط این گروه به مخالفت پرداخت و این اولین جرقه انهزام و تفرقه در صفوف مبارزین تورکمن بود که بررسی سوابق آن از حوصله این مقاله خارج است.

گروهی دیگر نیز که همچنان وفادار به آرمانهای سازمان باقی مانده بودند با نشر "ایل گویجی در خدمت کنفرانس سراسری" و "تازه یول" به راه خودشان ادامه دادند و سومین خط انشعاب را بوجود آوردند. هر کدام از این گروهها بقول معروف ساز خود را می نواختند و بجز نوشتن مقالاتی علیه گروه دیگر و زیر سئوال بردن جنبش ملی برهبری کانون کار دیگری از دستشان بر نمی آمد. حتی کار را بحایی رساندند که بدون نشان دادن یک آلترناتیو، برای "کانون" گواهی فوت صادر کردند و کار تشکیلاتی را منوط به "گسترش روند دمکراتیک در میان نیروهای تورکمن" دانسته، از کانون بریدند. در مقابل این روند، جریانات دیگر با نوشتن مقالات شدید به منکوب کردن بریدگان از کانون دست یازیدند که در نتیجه آن جو بدبینی و عدم اعتماد در بین نیروهای تورکمن تشدید یافت، گروه گرایی و محفل بازی جای کار دسته جمعی و تشکیلاتی را گرفت که بررسی آن نیز احتیاج به فرصتی جداگانه دارد.

با سقوط نظام توتالیتر اتحاد شوروی و اعلان استقلال جمهوریهایی نظیر آذربایجان و تورکمنیستان و مخصوصا اوج گرفتن جریانات تورک گرایی در جمهوری آذربایجان برهبری ابوالفیض ایلچی بگ، اینبار برخی از نیروهای تورکمن به این جریانات پیوسته بطور کامل خط و مرام گذشته خویش را فراموش کردند. برای اینان افتخار کردن به جمهوری تورکمنستان بیشتر اهمیت داشت تا مسئله جنبش مردم تحت ستم تورکمنها در ایران. البته افتخار کردن به کشور مستقل تورکمنستان امری طبیعی است، کیست که اهمیت آنرا نداند ولی در درجه دوم قرار دادن مبارزه توسط اینان که سالها در بین تورکمنها زندگی کرده و از درد و رنجشان باخبر است گناهی نابخشودنی بحساب می آید. اینان معتقدند که "کانون" ساخته و پرداخته فدایئان و ربطی به ملت تورکمن ندارد. اینان نیز همانند گروههای فوق الذکر در بالا از کانون بریدند و راه خودشان را ادامه دادند.

از چندین سال به این طرف نیز بخشی از فعالین تورکمن "کانون" را مطلقا رد کرده، دست به ایجاد محافلی نظیر "سازمان دفاع از حقوق ملی خلق تورکمن" و غیره زده در حد امکانات محدود به فعالیتهای سیاسی می پردازند. و البته در کنار همه اینها طرفداران "کانون" در کشورهایی که زندگی میکنند با براه انداختن واحدهای کانون و تحت نام اولین ارگان آن "ایل گویجی" همچنان به فعالیت های انقلابی خویش ادامه میدهند.

همانطوری که دیدیم وجود طیف وسیع و رسوخ انواع و اقسام ایده ها و عقاید در صفوف مبارزین تورکمن می تواند یکی از موانع اصلی کار دسته جمعی زیر یک چتر تشکیلاتی باشد، البته دلایل دیگری نظیر پاسسیو بودن، بریدن از کار سیاسی، حتی تردد خود و یا خانواده شان به ایران از عوامل دیگری است که بعدا به آن خواهیم پرداخت.

ضرورت کار دسته جمعی و تشکیلاتی
نگاهی به تاریخ پرشکوه نیاکان ما نشان میدهد که آنها همیشه کارها و مسائل مهمشان را در قورولتای هایشان به بحث و مناظره می گذاشتند و آنرا بصورت دسته جمعی حل میکردند. ضرب المثل ها و نصایح ارزشمندی از متفکران گذشته مان به ما به ارث رسیده که در همگی آنها بر ضرورت وحدت و کار دسته جمعی و مشورت تأکید شده است.

همانطوری که در بالا اشاره کردیم بعلت فقدان یک تشکیلات مستقل در جریان جنبش سراسری علیه ستمشاهی تورکمنهای مبارز ناچارا جذب سازمانهای به اصطلاح مرکزی شدند. اگر فعالین تورکمن در سالهای ۱۳۲۰ بعد از سقوط رضاخان بجای چسبیدن به حزب توده، جریان جمهوریخواهی سالهای ۱۳۰۰ را گسترش و تعمیق داده یک حزب مستقلی را بوجود آورده بودند، شاید جوانان نسل بعدی بجای اینکه جذب سازمانهایی نظیر فدایی و غیره شوند، در صف حزب مستقل خویش مبارزه میکردند. خوشبختانه مبارزین صادق تورکمن در همان اوائل پیروزی جنبش سراسری، تشکیلاتی بنام "کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن" را بوجود آوردند، البته بگذریم که چه عواملی سعی داشت این نهاد برآمده از جنبش خلقی را جزو زائیده فدایی در آورد و نیز بی تجربگی رهبران وقت چه فرصت گرانبهایی را از دست داد که خود جای بحث مفصلی را می طلبد. ولی چیزی که اهمیت دارد این استکه کانون با تمامی موانع و مشکلات و ناملایمات به حیات سیاسی خود ادامه میدهد و این نمایانگر نفوذ عمیق این تشکل ملی در بین مردم است.

بخشی از نیروهای تورکمن که مجبور به مهاجرت شده و اینک در کشورهای مختلف اروپایی، کانادا و تورکیه زندگی می کنند بخاطر مسافت و مشکلات روزمره زندگی نمی توانند در جلسات ادواری کانون شرکت کنند ولی اگر بخواهند می توانند از طریق امکانات وسیع تکنیکی فعلی نظیر اینترنت و غیره افکار و عقاید خویش را در یک قالب یک تشکیلات منسجم بیان کنند.

چه راه حلی؟
اگر آن گروه از مبارزین تورکمن که به تشکل مستقل و ملی مردم تورکمن یعنی "کانون" عقیده ای ندارند اولا می توانند بجای آن آلترناتیو خویش را ارائه داده، در گسترش ایده خویش و شناساندن تشکل مورد نظر خود فعالیت نمایند. این یک امر بدیهی استکه هر تشکلی باید دارای مرامنامه و اساسنامه باشد تا با پایبندی به آن پرنسیپها مبارزه خویش را تعمیق و گسترش دهد. بدون آن مثل حرکت کردن در مسیر باد است و هرجا که باد بوزد به آنسو روان شدن است. اگر فردا موسوی و کروبی با خامنه ای ساخت و پاخت کنند، تمامی تلاش آنهایی که دم از به اصطلاح جنبش سبز و حمایت از آنها میزدند باد هوا خواهد شد چرا که آنان از پرنسیپهای از قبل تعیین شده خویش به اصطلاح از اوریانتاسیون خوییش الهام نگرفته حرکت میکنند.

کانون فرهنگی- سیاسی دارای مرامنامه و اساسنامه خویش است و بر طبق آن به حرکت سیاسی خویش جهت می بخشد. اگر دوستان تورکمنی که اینک با براه انداختن سایت های مختلف کار سیاسی و فرهنگی می کنند بتوانند زیر یک چتر واحد و با یک نام حرکت کنند می توانند بیشتر تأثیرگذار باشند تا اینکه جدا- جدا و پراکنده به فعالیت بپردازند. انتخاب سخنگوی این واحد تشکیلاتی و دادن امکاناتی به سخنگو و یا سخنگویان در تماس و مذاکره با جریانات سیاسی، احزاب و شخصیتهای دیگر (چه مسئولان سازمانهای بین المللی) میتواند جنبش ملی مان را با سرعت بیشتری به پیش ببرد. پیشداوری کردن، زدن تهمت و انگ به دیگران کار بچگانه ای بیش نیست و زمان آن سالهاست که گذشته و دیگر خریداری نخواهد یافت. چرا که بقول معروف "ما و ما، نصف ما و نصفه ای از از نصف ما، گر تو هم با ما شوی جملگی صد میشویم."

به امید اتحاد بیشتر در صفوف مبارزین خلق تورکمن
آرمانلی
********************
توضیح: کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن- سوئد از پیشنهاد این دوست بگرمی استقبال کرده حاضر است با مسئولان سایت های مختلف تورکمنی که در راه احقاق حقوق ملت خویش مبارزه می کنند در زیر یک عنوان حرکت کند.




No comments:

Post a Comment